English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7268 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
harness race U مسابقه ارابه رانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
harness U بند کتف
harness U پوشش کفش برفی
harness U اماده کردن
harness U تونیک
harness U طرزبستن طناب به بدن کوهنورد
harness U حین انجام وفیفه
harness U قلاب
harness U یک گروه از کابلهای مجزاکه به بسته شده اند
in harness U ستام دار
in harness U یراق شده
harness U بند شانه
harness U نوارهایی که چتر باز و یامحموله را به چتر متصل میکند
harness U بند بسته دسته سیم
harness U افسار
harness U دهنه
harness U تارکش
harness U اشیاء تهیه کردن
harness U افسار زدن
harness U زین وبرگ کردن
harness U مهارکردن مطیع کردن
harness U یراق کردن یراق اسب متصل به ارابه
harness U یراق اسب
harness U تحت کنترل دراوردن
head harness U بندثابتکنندهماسکرویسر
wiring harness U یک دسته سیم به هم بسته
harness horse U اسب سواری یا بارکش
harness horse U اسب مخصوص ارابه رانی
climbing harness U نوارکوهنوردی
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
to die in harness U مردن
to die in harness U هنگام کار
wiring harness U مهار سیم
helicopter double rescue harness U کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
race U نهر
race U جدار
race U قاب
race U مسابقه سرعت
race U وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race course U میدان مسابقه
race U جوی
race U ابراهه
race U سینی لغزنده
race U طبق ه
race U قوم
race U طایفه
race U نسل تبار
race U نژاد
race U مسابقه دادن بسرعت رفتن
race U دویدن
race U دوران مسیر
race U دور
race U گردش
race U مسابقه
race U طوقه لغزنده
race U سرسره ریل
race U اسب دوانی
race U ریل لغزنده
tail race U کانال هدایت اب از توربین به خارج
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
the white race U نژادابیض
selling race U مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
selling race U مسابقه فروش اسب
road race U دو ماراتون
the white race U نژادسفید
the hu man race U نوع بشر
the hu man race U نژادانسان
the black race U نژاد سیاه
relay race U دو امدادی
race ring U طوقه سرسرهای
race ring U رینگ و پایه مسلسل
race ring U رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
tide race U جذر و مد سریع اب دریا
the human race U بشریت
rat race <idiom> U رها کردن ،تنها گذاشتن
A hurdle race . U مسابقه دو با مانع
race relations U روشیکهافراددرمسابقهبایکدیگررابطهدارند
race meeting U برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
human race U بشریت
arms race U مسابقه تسلیحاتی
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
to time a race U وقت مسابقهای را نگاه داشتن
to run a race U در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
to ride a race U در اسب دوانی شرکت کردن
the human race U نوع بشر
race horse U اسب مسابقه
head race U کانال هذایت اب به توربین
head race U تنوره اسیاب
he has run his race U است
he has run his race U خودراپیموده
he has run his race U دوره
front race U پیشتازی
race walking U مسابقه راهپیمایی
foot race U مسابقه راهپیمایی
flat race U مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
figure race U مسابقه اتومبیلرانی درمسیری بشکل 8 لاتین
endurance race U مسابقه اتومبیلرانی استقامت
endurance race U مسابقه استقامت
drag race U مسابقه اتومبیلرانی سرعت
rat race U عملیات رقابت امیز عنیف وشتاب امیز
conditional race U مسابقه مشروط با ارابه
claiming race U مسابقه اسبهای هم قیمت
bearing race U جدار یاتاقان
horse race U مسابقه اسب دوانی
hurdle race U اسب دوانی با پرش از موانع
obstacle race U مسابقه دو با پرش موانع
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
produce race U مسابقه بین اسبهایی که هنوزکره نداشته اند
race card U برنامه اسب دوانی
race condition U حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
race glass U دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
race ring U سینی دوار
nursey race U مسابقه اسبهای 2 ساله
mill race U جوی اسیاب
maiden race U مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
master race U نژاد برتر
mill race U اب اسیاب
match race U مسابقه دو بین دو نفر
to poach a start in race U بدون حق در مسابقه دوازدیگران جلو زدن
to poach a start in race U نا بهنگام پیش افتادن
currency depreciation race U تجدید نظر در قیمت پول جاری
currency depreciation race U تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
Adegenerate ( decadent ) race . U نژاد فاسد
middle distance race U دو نیمه استقامت 008 تا0051 متر
optional claiming race U مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
weight for age race U مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
special weight race U مسابقهای که تعیین وزن اضافی ارتباطی با جدول وزن نسبت به سن ندارد
Slow but sure wins the race. <proverb> U پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
To win the match(race,contest). U مسابقه رابردن
slow and steady wins the race U اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com